يه
وقتايي ميشينم با خودم در مورد خودم يا در مورد يكي ديگه يا اصن در مورد يه موضوعي
بحث ميكنم، بعد ديالوگ طولانياي برقرار ميشه كه معمولاً هم آخرش به قاطي كردن و
دعوا و قهر ميرسه، تازه اگه تو خيالم با يكي ديگه بحث كنم، همون لحظه ازش كينه هم
به دل ميگيرم، بعد يهو به خودم ميام و هر چي ابر بالا سرم شكل گرفته رو با دستم
متفرق مي كنم.
ديگه همچين آدماي خوددرگيري هستيم ما
ديگه همچين آدماي خوددرگيري هستيم ما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر