۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

قبلاً درمورد يكسري از مستي ها گفته بودم كه نياز به هيچ الكي ندارند، يكسري كتاب ها، متن ها، شعرها، فيلم ها، آهنگ ها، رقص ها و.. 
از بين يكسري كتاب هايي كه با هر بار خوندنش روحم تازه ميشه، كه هر وقت حالم خوش نيست يا هر وقت كه ميخوام از لحظه م
 لذت ببرم و نوشته اي رو با تمام وجود حس كنم، ميرم سراغشون، هر سه كتابِ داستان بيژن نجدي و شعرهاش هست. يوزپلنگاني كه با من دويده اند، داستان هاي ناتمام، دوباره از همان خيابان ها و خواهران اين تابستان.
امروز سالروز درگذشت بيژن نجدي ست، كسي كه نشون داد ادبيات به كميت نيست و البته همين ادبيات هم در مورد نجدي به همسرش - پروانه نجدي - براي گردآوري و چاپ آثارش بسيار مديون است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر