۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

بابام دفترچه بيمه پدربزرگم رو ورداشته برده دكتر واسه خودش وقت بگيره، پرستاره يه نگاهي به دفترچه انداخته و بعد بهش گفته آقا اينكه تو نيستي. بابامم گفته چرا، خودمم، منتها اين عكس پيريامه. پرستاره هم خنديده و كارشو راه انداخته.
(خانواده سرخوشا)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر