بابام دفترچه بيمه پدربزرگم رو ورداشته
برده دكتر واسه خودش وقت بگيره، پرستاره يه نگاهي به دفترچه انداخته و بعد بهش
گفته آقا اينكه تو نيستي. بابامم گفته چرا، خودمم، منتها اين عكس پيريامه. پرستاره
هم خنديده و كارشو راه انداخته.
(خانواده سرخوشا)
(خانواده سرخوشا)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر